يادتان هست كه در ابتداي انقلاب يك روز، روزنامه نوشتند «شاه رفت» روز بعد در روزنامه ها نوشتند «امام آمد» انشاءالله روزي بيايد كه دل ما هم آنچنان بشود بگوييم شيطان رفت و خدا آمد.
دهه فجر مقدمه ظهور
باسمه تعالي
چه عنوان زيبا و رسايي است اين دهه فجر، چرا كه فجر آن است كه شب خاتمه يابد و روز آغاز گردد. پس از اينكه همه جا را سپيده فرا گيرد خورشيد طالع و آفتاب ظاهر مي شود. پيش از طلوع خورشيد فجري ظاهر مي شود و پس از گذشت لحظاتي خورشيد به ظهور مي رسد. امام امت(ره) مي فرمود ما منتظر طلوع خورشيديم. پس طبيعتاً امام (ره) سپيده ي آن خورشيد و مطلع فجر آن ظهور است. اگر توجه نموده باشيد فجر در ابتدا يك نقطه ي سپيد در افق است كه آرام آرام از شرق به غرب گسترش مي يابد تا آنجا كه تمامي افق را فرا مي گيرد و آن هنگام هنگامه طلوع و ظهور خورشيد است. اين انقلاب، فجر ظهور است، و فجر از خورشيد است و از خورشيد جدا نيست. همان نور خورشيد است كه نام آنرا سپيده نهاده اند.خورشيد را در ابتدا نمي بينيم، سپيده را مي بينيم. پيدايش سپيده نويد بخش طلوع خورشيد است، همچنانكه پديده انقلاب پيام آور ظهور امام زمان(عليه السلام) است. وقت نماز صبح الان است، چرا كه بين الطّلوعين است.آنها كه در انتظارند تا آقا بيايد و آنگاه نثار ثار كنند و ايثار مال نمايند و انفاق اندوخته ها، نمازشان قضا خواهد شد و از اجر محروم خواهند شد. هنگام تلاش و تحرك همين حالاست قرآن به صراحت مي گويد. آنها كه پيش از پيروزي انفاق و جهاد مي كنند با آنها كه پس از پيروزي جهاد و انفاق مي نمايند برابر نخواهند بود: «اُولئِك أعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الّذِينَ اَنفَقُوا مِن بَعدُ وَ قَاتَلُوا…» (سوره حديد، آيه 10). امروز كه پيش از ظهور است روز كار و حركت و روز اقدام و قيام است و گاهِ تحرّك و تلاش و بيداري است و بيداري امروز هنر است و ارزش محسوب مي شود و الا در فرداي روزگار كه ايّام ميمون ظهور است همه اهل حركتند و همه پرتلاش و پرتحرّك و بيدارند. باري، بيداري پيش از آفتاب، ارزشمند است والاّ با آمدن آفتاب همگان بيدارند. ملامت مي كنند آن كسي را كه بين الطلوعين بخوابد، خواب بين الطلوعين مكروه است و الآن بين الطلوعين است يعني كه هنگام بيداري است.
منبع :مثل ها و پند ها ‘ص82
باسمه تعالي
اگربه سراغ درخت بروي ، هيچ گاه دست خالي بر نمي گردي ، اگر ميوه اي داشته باشد ، با ميوه ي خودش ، كام شما را شيرين
مي كند ، گرسنگي شما را رفع مي كند ، اگر هم نداشته باشد ، با سبزي و نشاط و شادابي خودش به روح شما طراوت مي بخشد ،
پيامبر (ص) فرمود : انا الشَّجَرَه من درخت هستم ، حقيقتاً هم درخت بود ، اگر كسي به سراغ او مي رفت و حاجتي داشت ، اگر
مي توانست حاجت او را برآورده مي كرد و اگر نمي توانست ، با سخنان نرم خودش ، دل او را گرم مي كرد و با سخنان نرم او آب
شود ، سنگ ها . مَنْ سَأَلَهُ حَاجَةً لَمْ يَرْجِعْ إِلَّا بِهَا أَوْ بِمَيْسُورٍ مِنَ الْقَوْل ..
. [بحار الانوار ج 16 ص 152]
باسمه تعالي
گُل نكند جلوه در جوار محمّد( ص)
رونق گُل مي بَرد، عذار محمّد( ص)
گُل شود افسرده از خزان و، وليكن
نيست خزان از پي بهار محمّد( ص)
سايه ندارد ولي تمام خلايق
سايه نشينند در جوار محمّد (ص)
سايه ندارد ولي به عالَمِ امكان
سايه فكنده است اقتدار محمّد( ص)
سايه نمي ماند از فروغ جمالش
هاله نور است در كنار محمّد (ص)
شمس رُخش همجوارِ زلف سيه فام
آيت: و اليل و والنهار محمّد( ص)
تا كه بماند اثر ز نُكهت مويش
خاك حسين (عليه السلام) است يادگار محمّد( ص)
تربت خوشبوي كربلاي معلّاست
يك اثر از موي مشگبار محمّد (ص)
رايت فتحش به اهتزاز درآمد
دست خدا بود چون كه يار محمّد (ص)
من چه بگويم ( حسان) به مدح و ثنايش
بس بُوَدَش مدح كردگار محمّد (ص)
اسوه ي حسنه
باسمه تعالي
امام صادق عليه السلام:
«..هر كسي صبر كند اندكي صبر كرده و هر كه بي تابي كند اندكي بي تابي كرده ….پس در هر كاري صبر را از دست مده ‘زيرا خداي -عز و جل -محمد(صلي الله عليه و آله) را مبعوث فرمود و او را امر به صبر و مدارا كرد و فرمود :برآنچه مي گويند صبر كن و از آن ها ببُر‘ بريدني نيكو . و مرا با تكذيب كنندگان نعمت دار واگذار.1
و باز فرمود : «بدي را به آن چه نيكو تر است دفع كن تا آن كه كسي كه ميان تو و او دشمني است ‘دوستي مهربان شود. و اين خصلت را جز كساني كه صبر كنند برنخورند و جز بهره دار بزرگ در نيابد.2
رسول خدا هم صبر نمود تا او را به امور بزرگ نسبت دادند و متهم كردند ‘او دل تنگ شد . خداوند اين آيه را نازل فرمود :ما مي دانيم كه سينه تو از آن چه مي گويند تنگ مي شود ‘با ستايش پروردگارت تسبيح گوي و ازسجده گزاران باش .3
سپس تكذيبش كردند و متهمش نمودند .از آن رو غمگين شد و خداوند وحي نازل فرمود :ما مي دانيم كه سخنان آن ها تو را غمگين مي كند . آن ها تو را تكذيب نمي كنند ‘بلكه ستمگران آيات خدا را انكار ميكنند . پيش از تو نيز پيغمبراني تكذيب شدند و بر تكذيب شدن و اذيت صبر كردند تا نصرت ما به آن ها رسيد.4
پس پيغمبر خود را به صبر ملزم ساخت تا آن ها تجاوز كردند و خداي تبارك و تعالي را به زبان آوردند و تكذيب كردند.پيغمبر فرمود :درباره خودم و خاندان و آبرويم صبر كردم ولي نسبت به بد گفتن به معبودم صبر ندارم. خداوند فرمود:ما آسمان ها و زمين و فضا را در شش روز آفريديم و هيچ خستگي به ما نرسيد پس بر آن چه مي گويند صبر كن.5
پس پيامبر در همه احوال صبر كرد تا او را به امامان از عترتش مژده دادند و همه را به صبر معرفي كردند …
——————————————————–
1. مزمل 10.
2.فصلت35.
3.حجر97و98.
4.انعام 33.
5.ق 38.
مكارم الاخلاق ج 1ص 17.