طفلي كه از بام افتاد!
16 آذر 1393 توسط كوثر
باسمه تعالي
در خاطرم، هنوز موج مى زند،آن روز غم بار حادثه را،كه آن مامِ پر مهر، به سانِ ابر بهاران، بر پيكر افتاده فرزند خويش، مى باريد!آن
بيچاره فرزند، از سر بى خبرى، از بامى بلند، به زمين افتاده بود!و تو، مرا، در همان حال و هوا مى گفتى: سخن نيز اگر از بام دهان،
ناسنجيده، به بيرون آيد، به همين طفل مانند است،كه تَلَف خواهد شد، و چه تاثرها، و تاسفها كه در پى دارد!
طفلى از بى خبرى ها ز لب بام افتاد
سخنى بر لب هر كس كه نسنجيده گذشت
منبع : دامن دامن حكمت ‘حجت الاسلام رنجبر