آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند
باسمه تعالي
بعضي خيال مي كنند ، دعا مثل دواست كه فقط هنگام بيماري بايد آن را مصرف نمود و طبعاً هر چه كمتر ، بهتر ، كه البته با اين حساب بايد گفت خوشا آنانكه هرگز مريض نشده و يكسره از دنيا رفتند ، مثل آن آقايي كه در حادثه سقوط از طبقه بالا جان داد ، و وقتي در عالم رؤيا از او پرسيدند: راستي حرفهاي اين آخوندها كه مي گويند در قبر ، فشار هست وسؤال وجواب ونكير و منكر و … اينها درسته ؟
جواب داده بود: قبلا در دنيا هم گفته بودم همه اين ها دروغه من به مجرد سقوط بدون حساب و كتاب و سوال و جواب و نكير و منكر يكسره رفتم جهنم! حالا بعضي تصورشان اين هست كه دعا براي زمان درماندگي و بيچارگي درست شده ومثل دواست و دوا را در حال سلامتي خوردن ، خودش نوعي بيماري است و هر كس دارو مصرف مي كند ، ديگران براي سلامتي ايشان دعا مي كنند چون مي فهمند كه طرف حتماً بيمار است و الا دارو نمي خورد و برايش شعر حافظ مي خوانند كه:
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازكت آزرده گزند مباد
خلاصه ، آيا دعا چوب آتل است كه تنها وقت باطل شدن دست و پا بايد مصرف شود ؟
استاد ما كه مي گفت: بله ، همينجوره ، دردي هست كه فقط بايد با دعا آن را درمان كرد مگر نشنيديد كه خواجه حافظ هم مي گفت:
ما شبي دست برآريم ودعايي بكنيم
غم هجران تو را چاره زجايي بكنيم
دل بيمار ، شد از دست ، رفيقان مددي
تا طبيبش به سر آريم و دوايي بكنيم
و هزار البته نه آن دردي كه من و توخيال مي كنيم همچون سرطاني ، ايدزي، وبايي ، هپاتيتي يا اسكيزوفرني و روان پريشي و…
بلكه درد آدم شدن ، بيماري انسانيت ، درد فراق يار ، درد بي قراري ، همان دردي كه اگر كسي ندارد به قول عطار بايد قرض بگيرد:
ساقيا خون جگر در جان كن
گر نداري درد از ما وام كن
نشنيدند كه مي گويند: مَردِه ودردِش وهر كسي چنين دردي نداشته باشد علاجش آتش است:
مرد را دردي اگر باشد خوش است
درد بي دردي علاجش آتش است (مولوي)
چون اين درد خيلي قيمت دارد و برخلاف ساير دردهاست . چرا همه مي خواهند مثل حافظ شوند اما نمي شوند چون يك درد قيمتي در دلش بود كه مي گفت:
درد عشقي كشيده ام كه مپرس
و باز هم مي گفت:
طبيب عشق مسيحا دم است و مشفق ليك
چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند
چقدر زيباست آن لحظه هايي كه استاد ، در كلاس ، اسم تك تك دانشجوها را مي خواند و آنها يك يك دست بلند مي كنند و نشان مي دهند كه هستند و هشيار ، چون دقيقاً كاري است خدايي .
مگر در كتاب كريم نخوانده ايد كه مي فرمايد:
اي مؤمنين وقتي خدا و پيامبرش ، شما را مي خوانند ، (دست بلند كنيد) پاسخشان را بدهيد .( انفال /24)
و بدا به حال دانشجويي كه استاد، اسمش را بخواند و او جواب ندهد و بدتر آنكه اسمش را به فراموشي يا به عمد اصلاً نخواند .
و مگر نه اين است كه دعا را خواندن معني كرده اند و امام دعا خوانان حضرت علي (عليه السلام) در مناجات شعبانيه مي گويد:
واسمع دعايي اذا دعوتك
هنگامي كه مي خوانمت ، صدايم را بشنو
حالا چه زيبا مي شود كه در همان آيه مي فرمايد: اي مؤمنين جواب خدا و پيغمبر را بدهيد .
اذا دعاكم لما يحييكم
يعني اگر دستتان را بالا ببريد مثل كلاس ( فرموده اند هنگام دعا خواندن دستهاتان را به سمت آسمان بلند كنيد ) اين نشانه حضور و زنده بودنتان هست . به عبارت واضحتر ، تنها كساني در اين عالم زنده اند كه وقتي خداوند ، آنها را ميخواند ، آنها هم خدا را بخوانند .
آن كس است اهل بشارت كه اشارت داند .
منبع:بروشور با من بيا