مصلحت
باسمه تعالي
حضرت آيت الله كشميري مي فرمودند:روزي در منزل آقاي مجتهدي خدمتشان نشسته بودم كه شخصي روحاني به آنجا آمد و به من گفت: به اين آقا بگوئيد ( منظورش آقاي مجتهدي بود) اين كارهايي كه مي كنيد نزد خدا مسؤل مي باشيد. به او گفتم مگر آقاي مجتهدي چه كرده اند كه مسؤل مي باشند؟ گفت: روزي نزديك صحن مطهّر حضرت رضا ( عليه السّلام) بودم كه ايشان با يك نفر از صحن خارج شدند و ناگهان متغيّر شده و فوتي به ماشين آن شخص نمودند به طوري كه ماشين به آتش كشيده شد و اثري از آن باقي نماند. آيت الله كشميري مي گفتند: وقتي جريان را از آقاي مجتهدي پرسيدم فرمودند: روزي از طرف حضرت رضا ( عليه السلام) مأمور شدم به سراغ شخصي كه سه روز پشت پنجره فولاد بست نشسته و غذا نخورده بود بروم، طبق فرمايش حضرت نزد او رفته و به او گفتم: شما فلان شخص مي باشيد و سه روز است اينجا بست نشسته ايد. غذا هم نخورده ايد و فلان حاجت را داريد و مشخصاتي از اين قبيل را برايش بازگو كردم آن گاه به او گفتم حضرت مي فرمايند: صلاح نيست اين حاجت شما انجام گيرد و مقداري او را دلداري دادم، او كه متوجّه شد من كاملاً از وضعش باخبر هستم برخاست و همراه من از صحن بيرون آمد تا نزديك ماشين او رسيديم، در اين موقع از شدّت ناراحتي از اين كه بعد از سه روز حاجتش برآورده نشده بود رو كرد به من و گفت: تو با آن حضرت كه حاجتم را نداد… و جسارتي به مولا نمود من هم به خاطر جسارتي كه به حضرت كرد ماشين او را به آتش كشيدم. آيت الله كشميري مي فرمودند به آن شخص روحاني گفتم: ايشان خيلي ملاحظه او را كرده اند.
منبع :لاله اي از ملكوت ‘ص289.