كوثر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ولايت فقيه

10 آذر 1393 توسط كوثر

باسمه تعالي

اگر براده آهن را با خاك مخلوط كنند و شما بخواهيد از هم جدا كنيد، آهن ربا مي آوريد و تو اين خاك مي گذارد هر چه آهن هست به اين آهن ربا مي چسبد و هر چه خاك است بر جاي مي ماند، اينطور از هم جدا مي شويد امام آهن ربايي است كه مومنين و پاكهارا مي ربايد. از لا به لاي اين خاكها همه ي آدمهاي خالص و خوب دور امام جمع مي شوند. اگر كاه و آهن با هم مخلوط شده باشند، و شما بخواهيد آنها را از هم جدا كنيد، بايد يك آهن ربا و يك كهربا را بياوريد، تا كاهها دور كهربا جمع بشوند و آهنها دور آهن ربا و فوري از همديگر جدا شوند. خدا براي امتحان مردم، امام حسين (عليه السلام) را يك قطب كرده، كه همه آخرتي ها و خداپرستيها دور اوجمع شوند، يزيد آن زمان و اسرائيل امروز را هم يك قطب قرار داده و دنيا پرستهااز هر قبيله و امّتي كه باشند، دور آن جمع شوند، خداوند اينطور مردم را از همديگر جدا مي سازد.

منبع: مثل ها و پند ها ج4 ص101

 نظر دهید »

تهاجم فرهنگي

10 آذر 1393 توسط كوثر

باسمه تعالي

اين اشعار بمناسبت تشرف شعرا به حضور رهبر معظم، خوانده شد و مكرراً مورد تشويق قرار گرفت.

اي جماعت! چطوره حالاتتون    * قربون اون فهم و كمالاتتون  * گردنتون پيش كسي خم نشه * از سر بنده سايه تون كم نشه  * راز و نياز بندگي تون درست *

حساب كتاب زندگي تون درست * باز يه هوا دلم گرفته امروز* جون شما، دلم گرفته امروز* راست و حسينيش نمي دونم چرا * بيني و بينيش نمي دونم چرا*

فرقي نداره ديگه شهر و روستا      *حال نمي دن مثل قديما، دوستا    * شاپركا به نيش مجهز شدن  *غريب گزا هم آشناگز شدن *شعرم اگر سست و شكسته بسته است *

سرزنشم نكن، دلم شكسته است * آدم دل شكسته بِهِش حرج نيست * شعر شكسته بسته، بهش حرج نيست* تا كه مي افته دندوناي شيري* روي سرت مي شينه برف پيري*

كميسيون مرگ، ميشه تشكيل* دِرُومشين بزرگتر اي فاميل* يه دفعه هم كلاسيات پير مي شن* همبازيات پير و زمين گير ميشن* رمق نمونده تا بريم صبح زود*

پياده تا امام زاده داوود* گذشت دوره اي كه ما، يكي بود* خدا و عشق آدما، يكي بود* تو كوچه هاي غربي صناعت* عشقو گرفتن از شما، جماعت*

نيكو سرشتي ديگه توي شهر ما نيست* دلي كه مثل كاروان سرا نيست* يه چي ميگم ايشالّا دلخور نشين* قربون اون دِلاي كفترنشين* شهر بدون مَرد، شهر درده*

قربون شكل ماه هر چي مَرده * مردايِ دِه، مرداي كاه و گندم* مرداي دِه، مرداي خوان هشتم* مرداني پشت كوه، مثل خورشيد* تو دلشون هزار جام جمشيد*

پيته چپق ها به پر شالشون* لشگر بچه ها به دنبالشون* بيل و كلنگشون هميشه براق* قليونشون به را(ه) دماغشون چاق * صبح سحر پا ميشين از رختخواب*

تك سره روپان تا غروب آفتاب *   چارتاي رستمن به قد و قامت  *  هيكلشون توپ، تنشون سلامت  *  نبوده غير گرده كلاشون  *  غبار اگر نشسته رو كلاشون  *

كلامشون دعا، دعاشون روا       *  كلام و نون و عشقشون بي ريا  *   مرداي نازدار، مرد شهرن   *    با خودشون هم اين قبيله، قهرن   *   مرداي اخم و طعنه بي دليل  *

مرداي سَرشكسته زن ذليل     *  مرداي دكتراي حلّ جدول     *  مرداي نق نقوي لوسِ تنبل       *   لعنت و نفرين مي كنن به جاده      *   اگر برن چار تا قدم پياده  *

مرداي خواب تو ساعت اداري   *  تازه دو ساعت هم اضافه كاري  *    توي رگاشون مي كشه تنوره   *    تري گليسرين و قند و اوره     *   ا نگار آتيش گرفته خيمه هاشون *

هميشه تو همه سگرمه هاشون   *  به زيردست، ترشي و عبوسي  *     به منشي اداره چاپلوسي   *    براي جَستن از مَظّان شك ها   *    دايرة المعارف كلكها   *

بچه به دنيا ميارن با نذور   *   اغلبشون يه دونه اون هم به زور   *     پيش هم از عاطفه دم ميزنن    *     پشت سراما واسه هم ميزنن   *     اين جا مهم فقط مقام و پسته *

مرداي شهري كارشون درسته  *    مشتي حسن! چاي و سماورت كو   *   سيني با قالي و گُلپرت كو  *    اي به فداي ريخت و شكل پيپت   *   بوي چپق نمي ده عطر پيپت*

مشتي حسن قربون ميز و فايلت  *   قربون زنگ گوشي موبايلت  *  اون كه دهاتيِ نجيبهِ مَشتي   *   ميون شهريا، غريبه مَشتي   *   قديم ترا، قافله هم صفت داشت   *

دزد سر گردنه، معرفت داشت   *   اون زمونا كه نقل تربيت بود  *   آدم كشي يه جور معصيت بود   *   معني نداره توي عصر سي دي   *   بزرگ و كوچيكي و ريش سفيدي *

تقي به فكر رونق نقي نيست  *   كسي به فكر نفع مابقي نيست  *   مقاله ها پشت هم اندازيه   *   جناح و باند و بي صفت بازيه  *   بس كه به هر طرف صدايمون رفت  *

صراط مستقيم، يادمون رفت  *   ارزشمون به طول و عرض ميزه  *   قدر ميز و صندلي عزيزه   *ت   موم فكر و ذكرمون همينه  *   كه هيشگي پشت ميزمون نشينه  *

يه عمره دودو زده چشم و چارت   * كه خش نيفته روي ميز كارت   *  اونا كه مرد و زن دعا گوشون بود   *  ميز رياست، سر زانوشون بود  *  بيا بشين كه ميز اگه وفا داشت*

وفا، به صاحبان قبل ما داشت  *  قديم كه مهرها به طالبش بود  *  ا رزش صندلي به صاحبش بود  *  فقيه اگه بالاي منبر مي نشست  *  جوون سه چار پله پايين تر مي نشست *

معني شأن و رتبه يادشون بو د  *    حرمت مردم به سوادشون بود   *   روي لبت، خوبه تبسم باشه   *   دفتر كارت، دل مردم باشه    *    مردا بدون ميز هم عزيزن  *

رفوزه ها هميشه پشت ميزن *  خلاصه قصه اون قَدَر دِرامه  *   كه ايدز پيش دردمون زكامه  *    فتنه و دعوا سر نونه مَشْتي   *    دوره آخرالزمونه مَشْتي   *

جسارتاً شعرم اگر غمين بود    *    به قول خواجه خاطرم حزين بود     *    دعا كنيد كه حال من خوب بشه   *    تا شعر من يه ريزه مرغوب بشه*


منبع : پرسمان شهريور 84ش36

 نظر دهید »

شيوه هاي امر به معروف

09 آذر 1393 توسط كوثر

باسمه تعالي

مقابل آيينه ايستاده بود و با تيغ تيزي كه به دست داشت صورت مي تراشيد يعني صفا را از دل مي گرفت و به صورت مي داد! يكي خيرخواهانه به او گفت: صورتت را نتراش كه هر تراشي بر صورت خراشي بر دل است .
تيغ به دست ، با لحني بي اعتنا گفت: بجاي ريشها به ريشه ها بپردازيد . و من نرم و آرام گفتم: همان ريشه ها مي گويند ريشت را نتراش . و او بجاي آنكه بپرسد كدام ريشه ها يا ريشه ها كدامند ؟ گفت: حرفي بزن تا به درد دنيامان بخورد نه مانند درد دنيامان را بخورد .
گفتم: صورتت را چرا صابوني مي كني ؟
گفت: موها ، با صابون نرم شده و راحت و بي زجر ريشه كن مي شوند.
گفتم: اين ، همان حرفي است كه به درد دنيايت مي خورد و همان حرفي است كه خداوند به موسي و برادرش گفت:
قولا له قولاً لينا ( طه /44)
با فرعون به نرمي سخن بگو و با او نرمش ومدارا پيشه كن !
ومدارا و نرمش همان صابوني كردن حريف است .
و فرعون ، صابوني و نرم شد ، وهمين شد كه به جاي صدور فرمان قتل موسي ، پذيرفت تا با ساحران و در پيش چشم مردم ساحرپرست اعجاز خود را به نمايش نهد ، ونهاد ، وعجز همگان را برملا ساخت .
پس ، نرمش تنها شيوه و راهي است كه حريف را به دام مي افكند و اين همان چيزي است كه حتي مورچه خوارها آن را دريافته و آن را مرام خود قرار داده اند .

شايد ديده باشي كه در گوشه گوشه هاي صحرا سوراخ ها وحفره هاي كوچكي است و ريزه ريزه هاي خاك به اندازه دانه دانه هاي شكر دور تا دور آن حفره ها ها قيف مانند بر هم سوار شده اند و مورچه هاي غافل همينكه پاي شان به آن خاك هاي ريز و نرم يا به اصطلاح تاس لغزنده مي رسد نه راه پس دارند نه راه پيش ودرست مثل چرخ ماشين كه در ماسه هاي نرم ساحل فرو مي شود ، بكس و باد مي كنند ، و ديگر دست و پا زدن مورچه ها حاصلي ندارد جزآنكه چندي خاك ريزه درون حفره ها افتد ، و شست مورچه خوار صياد خبردار سازد كه طعمه هم اكنون آمده است و آماده ، و او هم شتابان خود را به آن رساند .
و باز مي خواستم برايش از نرمش بگويم كه: اگر جامه اي از حرير بر تن داشته باشي و از كنار بوته خاري عبور كني وجامه ات به خار گير كند ، چه ميكني ؟ آيا به شدت وتندي و هيجان ، جامه را به سمت خود مي كشي يا آرام آرام به سمت خار مي روي و نرم و ملايم در برابر آن خار خم مي شوي و آهسته آهسته جامه را از خار دور و جدا مي سازي و در اين صورت از آسيب در امان مي ماني … كه عجولانه ميان حرفم پريد و پرسيد: ريشه هاي من كدامند كه مي گويند ريش هايت را نتراش ؟

 

منبع : بروشور با من بيا

 نظر دهید »

شيوه هاي امر به معروف

09 آذر 1393 توسط كوثر

باسمه تعالي
دكتر اگر با چاقوي كثيف جرّاحي بكند، مثلاً آپانديس كسي را جراحي كرده باشد، هر قدر هم كه محل جراحي را بعد خوب ببندد و بخييه بزند، اما بعدش به خاطر استفاده از چاقوي كثيف، محل جراحي چرك و عفونت مي كند. اينكه بسياري از امر به معروفها پشت سرش عفونت مي كند، به خاطر اين است كه با زباني كه استريل نيست، امر به معروف مي كنند.

منبع : مثل ها و پند ها ‘ حائري شيرازي‘ ج4‘ ص81

 نظر دهید »

امام زمان عليه السلام

08 آذر 1393 توسط كوثر

باسمه تعالي
دل مي رود زدستم صاحب زمان  خدا را
بيرون خرام از غيب، طاقت نماند ما را


اي كشتي ولايت، از غـرق ده نجـاتم
باشد كه باز بينم، ديـدار آشنـا را


اي صاحب هدايت، شكرانه ولايت
از خوان وصل بنواز، مهجور بينوا را


مست شراب شوقت، اين نغمه مي سرايد:
هات الصبوح حيّوا، يا ايها الكـسارا


ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
يك لحظه خدمت تو، بهتر زملك دارا


آنكوشناخت قدرت، هرگز نگشت محتاج
اين كيمياي مهرت، سلطان كند گدا را


آئينه سكندر، كـي چـون دل تو بـاشد
با آفتاب تـابان، نسبت كجـا سهـا را


در كوي حضرت تو، فيض ار گذر ندارد
دربـارگاه شـاهان، ره نيست هـر گدا را

شعر از فيض  كاشاني



 3 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

كوثر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احكام
    • احكام پوشش
      • پوشش صورت
    • احكام وضو
      • كيفيت شستن
    • نماز
  • تمثيلات
    • نظام آفرينش
    • آرامش
    • ارتباط خدا با مخلوق
  • شبهات
  • داستان-حكايت-خاطره
    • استخاره
    • امام خامنه اي
    • امام رضا عليه السلام
    • امام زمان عليه السلام
    • محبت و عشق
  • اخلاق
    • اخلاص
    • خودسازي
    • وجدان
    • نيت
    • غفلت از ياد خدا
  • اشعار
  • امر به معروف
  • ولايت
  • مناسبات
  • منطق
    • منطق 3

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس