وجدان
باسمه تعالي
«وجدان» يك حقيقت و واقعيتي است، اما مسأله اين است كه مي گويند: وجدان تغيير مي كند، آيا اين درست است؟ آيا خودش في حد ذاته تغيير مي كند يا نه، مثل هر قوه اي از قوا تغيير مي كند، احيانا فاسد مي شود و خوب كار نمي كند، مثل همه ي دستگاهها. هر دستگاهي آن وقت اثر خودش را مي بخشد كه سالم باشد، اگر مريض بشود خوب كار نمي كند. يك اتومبيل وقتي كه خراب شد، ديگر خوب كار نمي كند؛ چشم مي بيند، اما يك وقت هست كه ديگر چشم كار نمي كند و ديگر نمي بيند. آدم هم يك وقت مريض مي شود، چشمش زردي مي آورد، دنيا را زرد مي بيند، اما اين دليل اين نيست كه چشم در كار ديدش ثابت نيست، يعني انحراف پيدا مي كند و در حال انحراف، كم مي بيند، يك چيز را دو چيز مي بيند، همه چيز را سياه مي بيند. اين با آن حرف خيلي فرق مي كند، حرف آنهاست كه اساساً وجدانها متغير است. قرآن اين حرف را نمي زند، بلكه مي گويد: وجدانها ثابت است، ولي ممكن است مريض بشوند، اگر مريض شد خوب كار نمي كند، عوضي كار مي كند. پس از نظر ما درست است كه وجدانها تغيير مي كند، اما نه به آن معنا كه وجدان امر متغيري است و وضع ثابتي ندارد، بلكه به معناي اينكه وجدان مانند هر قوه از قواي روحاني و جسماني انسان حالت سلامت دارد و حالت انحراف؛ در حال خوب نمي كند، عوضي كار مي كند.
منبع: اسلام و مقتضيات زمان، ج1، ص 228