ارتباط خدا با مخلوق
باسمه تعالي
دار و ندار شاخه ها از درخت است ، اگر هستند ، اگر سبزند ، اگر باري و برگي و طراوتي داشته و دارند نه از خود كه همه از درخت است و اين همه را تا وقتي دارند كه با درخت اند ، وگرنه به هر دليلي كه بريده و جدا شوند شايد چند صباحي سبز بمانند اما نمي توانند و مي خشكند ، و آماده براي آتش و سوختن و دود و خاكستر شدن . و ما همان شاخه هاييم و از خود چيزي نداشته و نداريم .
ايها الناس انتم الفقراء ( فاطر/15) مردم ! شما از خود چيزي نداريد .
همچنانكه فقيري از خود چيزي ندارد و اگر دارد از غني است .
هوالغني ( لقمان/ 26 ) و غني خداست .
پس ما همه بر سفره خداييم ، البته اين را همه مي دانند كه بر سفره ايم ، اما همه نمي دانند: بر سفره كه هستيم ؟ وميهمان كه ؟
جمله مهمانند در عالم وليك
كم كسي داند كه او مهمان كيست ؟”مولوي “
بعضي تصور مي كنند نان از بازوي خود مي خورند همچنان كه پاره اي گمان برده اند كه محصول تلاش و تقلا وكوشش خود را درو مي كنند و يا ميهمان حوصله و بردباري خودهستند ويا حاصل دانش و آگاهي خود را مصرف مي كنند آنگونه كه قارون مي گفت:
انما اوتيته علي علم عندي ( قصص / 78)
آنچه دارم ريشه در دانش من دارد .
بنابراين همه مي دانند كه ميهمانند اما نمي دانند ميهمان كه ؟ اي كاش ما هم به تور همان گدايي ميخورديم كه حافظ خورد:
بردر شاهم گدايي نكته اي در كار كرد
گفت بر هر خوان كه بنشستم خدا رزاق بود
و اي فداي حافظ كه حاضر است از يك گدا چيزي بياموزد ! و اي فداي خدا كه گاه به يك گدا چيزي مي آموزد كه به حافظ نياموخته !
و حافظ اگرچه از يك گدا آموخت اما در حقيقت از خدا آموخته است ، زيرا گدا سفره خداست همچنانكه زور بازو ، و يا دانش و يا هر چيز ديگر سفره هاي اويند . پس ما همه بر سفره خداييم وسفره ها از جنس پارچه و سفره اي نه ، سفره اي كوچك و سفره اي نه ، سفره اي ساده و سفره اي نه !
برگرديم به شاخه ها ، و شاخه ها را خوب نگاه كن! باز هم نگاه كن ! و دوباره نگاه كن ! ومي بيني كه هر چه شاخه ها از تنه خويش فاصله مي گيرند تردتر ، ضعيف تر ، نازك تر ، شكننده تر مي شوند و هر چه به تنه نزديك و نزديك تر شده ضخيم تر ، فربه تر ، قطورتر ، نيرومند تر ، سخت تر و مقاومتر مي گردند . و ما هم همين گونه ايم ؛ هر چه به تنه خود و اصل خود كه خداست نزديك تر شويم توانمندتريم و با اقتدار و صلابت بيشتر ، و هر چه دور و دورتر باشيم ناتوان و نزار وخسته تر .
و اينجاست كه قرآن مي گويد:
فروا الي الله ( ذاريات /50)
بگريزيد به سوي خدا
وخدا اصل و ريشه ماست ، همچنانكه تنه اصل شاخه است . و درخت ، بي شاخه مي تواند بود اما شاخه ، بي درخت هرگز !
با تو حيات و زندگي بي تو فنا و مردنا
زآنكه تو آفتابي و بي تو بود فسردنا “مولوي“
منبع : بروشور با من بيا ،محمد رضا رنجبر.